ونداليسم اجتماعي
مقدمه
زندگي در جامعه نيازمند رفتارها و هنجار هاي اجتماعي است. قوانين بخشي از نظم موجود در اجتماع را تأمين مي كنند اما هميشه نمي توانند به تنهايي زمينه زندگي مسالمت آميز انسان ها را در كنار يكديگر فراهم سازد بلكه شعور اجتماعي افراد است كه بدون وجود قانون نيز آنها را به رعايت ارزش ها و هنجارهاي جامعه در اين زمينه وا ميدارد.اگر هر شخص خود را در برابر آنچه انجام مي دهد مسئول بداند حتي اگر قانوني براي توبيخ و تشويق او در نظر گرفته نشود بازهم در وجدان خويش احساس جوابگويي دارد و حتي در خلوت هم كاري خلاف هنجارهاي اجتماعي انجام نمي دهد. اما متاسفانه بسياري از افراد بدون توجه به حق مساوي همه مردم در بهره مندي از امكانات و آسايش، به راحتي حاضر مي شوند به منظور تخليه رواني خود دست به هر نوع خرابكاري در اجتماع بزنند. اين پديده را ونداليسم اجتماعي مي گويند.
تعريف ونداليسم اجتماعي
ونداليسم در لغت به معناي هرج ومرجطلبيضدشهريوتخريباموال
عمومياست و در متونجامعهشناسي،بهمفهومداشتن نوعيروحيه بيمارگونهكه موجبتمايل بهتخريبآگاهانه وارادي اموال،تأسيساتو
متعلقاتعمومياست. شايد بد نباشد ريشه اين پديده و دليل نامگذاري آن را در تاريخ جستجو كنيم .
براساس متون تاريخي وندال نام يك قوم خونخوار و وحشي در قرن پنجم ميلادي است كه از نژاد ژرمن-اسلاو بودند و به سرزمين هاي آباد اطراف خود حمله كرده و موجب تخريب و تجاوز به آن سرزمين مي شدند به همين علت بعدها در جامعه شناسي، تمايل به تخريب اموال عمومي ونداليسم نام گرفت.
انواع ونداليسم
ونداليسم انواع مختلفي دارد. در واقع هركاري كه به آسايش اجتماعي مردم و اموال عمومي آسيب بزند ونداليسم اجتماعي است مانند شكستن شيشه هاي ماشين ها وساختمان ها، شكستن صندلي اتوبوس يا پاره كردن روكش هاي صندلي ها، آسيب زدن به درختها و نوشتن يادگاري روي آنها، نوشتن يادگاري بر روي آثار باستاني،آسيب رساندن به صندوق صدقات، فحاشي و درگيري خياباني، ويراژ در خيابان با اتومبيل، پنچر كردن يا خط انداختن بر ماشين هاي مدل بالا، همه و همه جزء همان وندالي گري هاي اجتماعي است كه متأسفانه در جامعه شيوع پيدا كرده و براي برخي افراد مانند انجام يك كار مفتخرانه و راهكاري براي كسب هويت در جمع دوستانشان مي باشد. متاسفانه هنوز بسياري از شهروندان ياد نگرفته اند كه زندگي اجتماعي بايد همراه با تعامل اجتماعي و رعايت هنجارهايش باشد. خيلي ها فكر مي كنند مي توانند دور از ديد قانون و يا ساير شهروندان به اموال عمومي آسيب بزنند و بهانه شان نيز اين است كه اينها دولتي اند و دولت دوباره مي تواند اين امكانات را فراهم كند. درحالي كه نمي دانند تهيه كوچكترين اقلام براي يك مملكت خرج ها و هزينه هاي سنگيني را بر دوش دولت متحمل مي كند و در واقع فرصت سرمايه گذاري را تبديل به هزينه براي بازسازي وسايل زندگي اجتماعي مي كند.درگيري هاي فيزيكي و فحاشي هاي خياباني هم از ديگر پديده هاي وندالي گري است. افراد بي توجه به حقوق يكديگر در خيابان ها مي تازند و به محض كوچكترين پيشامد به سرعت به فحاشي به هم و درگيري فيزيكي در مرحله بعدي متوسل
مي شوند. آسيب رساندن به آثارباستاني هم از تهديدهاي ونداليسم است. متاسفانه برخي افراد مي پندارند با حك كردن نام خود بر آثارباستاني مي توانند نشاني از خود در تاريخ بگذارند در حالي كه فكر نمي كنند اين كار چه اثر زشتي هم در فرهنگ متمدن ايراني و هم در زيبايي آثاري كه شايد يادگاران هزاران سال پيش باشند مي گذارد. آثارباستاني هزاران سال در برابر جنگ ها و سيل و توفان و زلزله و بلاياي طبيعي مقاومت كرده اند اما يك ميخ در دست يك نوجوان يا جوان خط بطلاني بر همه آنها مي كشد!ونداليسم به اين موارد محدود
نمي شود. نمونه ها و مصداق هاي زيادي را مي توان براي ونداليسم برشمرد كه متأسفانه آسيب هاي مادي و معنوي زيادي را به بار مي آورد.
عوامل ونداليسم وراههاي جلوگيري از آن
متأسفانه بيشتر وندال ها شخصيت ضد هنجارهاي اجتماعي دارند و برايشان درك قانون و اجراي آن ناممكن است. اين افراد به علت برخي اختلالات شخصيتي خود را هميشه برحق مي دانند و شايد بتوان گفت آسيب به نظم اجتماعي و وسايل عمومي برايشان نوعي عادت و كارروزمره به حساب
مي رود كه نمي توانند آن را كنار گذارند.البته وندال ها همه اين گونه نيستند و
علت هاي ديگري نيز در تشويق افراد به وندالي گري وجود دارد و در اصل
مي توان گفت قرار گرفتن افراد در برخي شرايط خاص باعث چنين برخوردهايي مي شود.ونداليسم از دوران كودكي درخانه ريشه مي گيرد و در سالهاي بعد به جامعه كشيده مي شود.كودكي كه درخانه تمام وسايل را خراب مي كند يا به دروديوار مي كوبد و يا برديوارها نقاشي مي كشد اما كوچكترين توبيخي
نمي شود اين عادت در وجودش نهادينه شده و فكر ميكند مي تواند چنين رفتاري را در تمام شرايط و جوامع از خود بروز دهد و اين چنين مي شود كه يك وندال به راحتي روي صندلي اتوبوس يا صندلي هاي كلاس نقاشي مي كشد و بعضاً حرفهاي نامربوط مي نويسد و يا در مدرسه به خود حق شكستن شيشه ها و خراب كردن شيرهاي آب و آزار دادن همكلاسيهايش را
مي دهد . در جامعه بزرگتر هم از آسيب رساندن به اموال عمومي و نظم اجتماعي دريغ نمي كنند.عصبانيت و عدم كنترل هيجانات نيز يكي ديگر از عوامل وندالي گري است.بسيار پيش آمده كه اشخاص هنگام استفاده از يك وسيله عمومي مثل تلفن بهخاطر خشم خود مشت ها را گره كرده و خشم خود را بر سر آن خالي مي كنند. يا در خيابان بهخاطر عدم كنترل روي اعصاب به سرعت باهم به مشاجره و بحث مي پردازند پس يكي از مهمترين راههاي جلوگيري از ونداليسم همين كنترل هيجانات رواني است.
اما راهكارهاي مبارزه با ونداليسم و جلوگيري از شيوع آن چيست؟
1.تربيت خانوادگي:
پايه و اساس شخصيت فرد در خانواده شكل مي گيرد بنابراين خانواده بايد از همان دوران كودكي شخص را نسبت به اطرافش مسئوليت پذير بار بياورند و به او ياد بدهند كه همان قدر كه خودش حق بهره بردن از نعمات و امكانات را دارد ديگران نيز چنين حقي دارند.2.فرهنگ سازي:
فرهنگ سازي با روش هاي گوناگوني انجام مي شود؛چاپ بروشور و كتاب، تهيه فيلم، برگزاري برنامه هاي ويژه آگاه سازي مردم دررابطه با همين پديده و آسيب هاي اجتماعي آن و هر مركز آموزش رسمي و غيررسمي مي تواند اين كار را برعهده بگيرد.البته ناگفته نماند كه برنامه هاي سمعي و بصري در صداوسيما يكي از مهمترين نقش ها را در اين زمينه مي توانند ايفا كنند.3.افزايش مشاركت مردمي:
دخالت دادن مردم در امور مربوط به مديريت شهر يا كشور باعث ايجاد حس تعهد و تعلق در آنها مي شود و نمي توانند به راحتي از كنار يك خرابكاري بگذرند و يا خودشان منشأ آن باشند زيرا شهركنوني را حاصل مشاركت خودشان مي دانند و هيچ كس حاضر نيست چيزي را كه از آن خود مي داند از بين ببرد.