رهيافت ها و رويكردهاي نظري به انسان شناسي
انسان شناسي طبيعي: در اين رويكرد فرد محقق سعي ميكند با استفاده از يافتههاي تجربي، چه ديرين شناسي و چه زيست شناسي به مطالعه و تحقيق درباره انسان فعلي، انسان در زمانهاي گذشته و پيش از تاريخ و نيز ساختار زيستي او بپردازد. به عبارت ديگر: «انسان شناسي طبيعي و يا فيزيكي اساساً توجه خودش را معطوف به مسائل تكامل نوع بشر كرده است و با استفاده از ديرينه شناسي به مطالعه ساختار بدني و نوعي آدمي ميپردازد. اين شاخه، در روند تحقيقات خود از علومي مثل زيست شناسي، ژنتيك و مانند آنها بهره ميبرد.»
انسان شناسي فرهنگي:
به بررسي فرهنگ و ابعاد فرهنگي حيات آدمي از آغاز تا كنون ميپردازد. چگونگي به وجود آمدن زبان، خط، فعاليتهاي هنري و اموري از اين قبيل ذيل اين سنخ از مطالعات قرار ميگيرند.انسان شناسي فلسفي:
انسان شناسي فلسفي «وحدت نهايي وبي بديل و مطلق انسان را ميكاود و در جستجوي «مفهوم» و «ماهيت» و «تصور» انسان به عنوان ساختاري بنيادين و غير تاريخي است كه از اين طريق، توصيفهاي متنوع انسان از خودش را قابل درك ميگرداند.». به ديگر سخن، انسان شناسي فلسفي با استفاده از روش عقلي در صدد است تا كليت انسان را مورد مطالعه قرار دهد و با ارائه تصويري عقلاني ماهيت آدمي را روشن و آشكار سازد.
انسان شناسي عرفاني:
عرفا با شيوه شهودي دنبال شناخت انسان هستند . مانند كتاب مثنوي مولوي كه در مورد انسان صحبتارزنده اي كرده است . در اين كتاب ، شيوه شهودي مطرح است اما بر گرفته از دين نيز هست. اين رويكرد، با بهرهگيري از سير و سلوك عرفاني در پي كشف معارفي راجع به انسان و جايگاه و منزلت او در هستي ميباشد. عرفان نظري، جنبههاي مهمي از انسان شناسي عرفاني را نمايان كرده است.
انسان شناسي ديني يا وحياني:
روش اديان مبتني بر وحي است. در مورد انسان نيز مطالبي را مطرح كرده اند . پس انسان شناسي ديني ، تصوير انسان را از بطن دين خارج مي كند . در اين نوع از انسان شناسي، فرد محقق با استفاده از متون ديني به اين مهم ميپردازد. بهرهگيري از عهدين و قرآن كريم و نيز استفاده از منقولاتي كه از جانب معصومين – عليهم السلام – در باب انسان وارد شده است عمدهترين وجه تمايز اين رويكرد به شمار ميرود.در اين رويكرد از آنجا كه معارف مرتبط با انسان از منبع وحي سرچشمه ميگيرند و وحي نيز متصل به علم لايزال الهي است و علم الهي هم به تمام ابعاد عالم بدون هيچ محدوديتي سريان و جريان دارد، كاملترين آگاهيها و جامعترين مطالب عرضه ميگردد. به ديگر سخن، بعد از اثبات اينكه متون ديني و وحياني مثل قرآن كريم وحي از جانب خداوند است و در آن هيچ خطايي راه ندارد و خداوند نيز به عنوان سرمنشأ وحي، عالم علي الاطلاق است، معارف آن متون از صحيحترين و كاملترين و جامعترين معارف به شمار ميروند و لذا متون ديني قابل اعتمادترين آگاهيها را در موضوعات مختلف از جمله انسان در اختيار ما ميگذارند.انسان شناسي اخلاقي:
انسان شناسي اخلاقي سعي ميكند تا بعد از بررسي ابعاد وجودي، تواناييها و استعدادهاي آدمي، تكاليف اين موجود را در برابر اين حقيقت كه وي موجودي متكامل است و موجودي است كه پيوسته ميتواند به سوي انسان شدن، به حركت در آيد، مشخص كند. آدمي موجودي است كه در حال شدن است و براي محقق شدن نياز به راه و رسمي و به عبارتي فنيتر بايدها و نبايدهايي است تا در پرتو رعايت اين امور خود را به كمال شايستهاش برساند. در حقيقت انسان شناسي اخلاقي با توجه به استعدادهايي كه آدمي از آن برخوردار است، راه به فعليت رساندن آن استعدادها را بيان مينمايد.
+ نوشته شده در چهارشنبه هجدهم اردیبهشت ۱۳۹۲ ساعت 7:28 توسط Rasoul Garjami
|